کد خبر: 1226530
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
کارآگاهان پلیس آگاهی در بررسی‌های فنی خیلی زود موفق شدند عامل اصلی را به نام بهمن شناسایی کنند. وقتی مأموران به محل زندگی او رفتند، دریافتند متهم پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته‌است. بدین ترتیب متهم تحت تعقیب قرار گرفت و در نهایت چند روز قبل مخفیگاهش در یکی از شهر‌های غربی شناسایی شد و به دام افتاد. 
غلامرضا مسکنی 
جوان آنلاین: مردی که داخل اتوبوس شهری یکی از مسافران را با زنجیر کتک زده‌بود، دستگیر شد و با حضور در محل حادثه صحنه جرم را بازسازی کرد. 
اواخر اسفندماه سال گذشته فیلم کوتاهی از مرد جوانی در فضای مجازی پخش شد که داخل اتوبوس شهری با زنجیر مرد میانسالی را به شدت کتک می‌زد. مرد خشمگین زنجیر به دست مقابل چشمان مسافران با بی‌رحمی تمام، زنجیر به سر و صورت مرد میانسال می‌کوبید. مسافران وحشت‌زده فقط نظاره‌گر حادثه دلخراش بودند و از ترس جرئت نداشتند مانع ضرب و جرح مرد میانسال شوند و فقط افراد خودشان را خم و راست می‌کردند تا زنجیر‌های آهنین مرد خشن به بدن آن‌ها برخورد نکند. دقایقی کتک‌کاری با زنجیر ادامه داشت و به نظر می‌رسید عامل ضرب و جرح خسته شده و مرد مصدوم را رها کرده‌است. در میان مسافران مرد سالخورده‌ای که موهایش سفید شده‌بود، تنها فردی بود که به مرد زنجیر به دست اعتراض کرد و او هم از زنجیر‌های وی بی‌نصیب نماند و در نهایت هم ضارب پس از توقف اتوبوس همراه همدستانش به سرعت از اتوبس پیاده شد و از محل گریخت. 
 
 شناسایی 
پخش فیلم خشن در فضای مجازی نگرانی‌های زیادی را در بین شهروندان به‌وجود آورده‌بود و این سؤال مطرح می‌شد چطور مردی در روز روشن و مقابل چشمان مردم در ملأ‌عام اینگونه وحشیانه و وقیحانه با زنجیر به جان فردی افتاده و او را کتک می‌زند. در حالی که به سرعت کلیپ کتک‌کاری در بین مردم دست به دست می‌شد، کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت برای شناسایی عامل ضرب و جرح وارد عمل شدند. بررسی‌ها نشان داد حادثه روز ۲۵ اسفندماه داخل اتوبوس تندروی خط تهرانپارس به میدان آزادی در نزدیکی ایستگاه بیمارستان بوعلی رخ داده و مرد مصدوم هم در بیمارستان بوعلی تحت درمان است. 
کارآگاهان پلیس آگاهی در بررسی‌های فنی خیلی زود موفق شدند عامل اصلی را به نام بهمن شناسایی کنند. وقتی مأموران به محل زندگی او رفتند، دریافتند متهم پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته‌است. بدین ترتیب متهم تحت تعقیب قرار گرفت و در نهایت چند روز قبل مخفیگاهش در یکی از شهر‌های غربی شناسایی شد و به دام افتاد. 
 
 بازسازی صحنه 
در حالی که تحقیقات برای دستگیری همدستان وی ادامه دارد، مأموران پلیس تهران متهم را ساعت ۱۱ صبح دیروز یک‌شنبه نهم اردیبهشت ماه برای شکستن هیمنه پوشالی‌اش و نشان دادن اقتدار پلیس در برخورد با اراذل و اوباش برای بازسازی صحنه حادثه به خیابان دماوند حوالی بیمارستان بوعلی منتقل کردند. وقتی خودروی حامل متهم به محل حادثه رسید تعداد زیادی خبرنگار و عکاس و تعدادی مأمور پلیس در محل حاضر بودند. دقایقی بعد هم سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ و سردار ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران در محل حاضر شدند. 
 
 گریه‌ها و التماس‌ها جواب نداد 
شاکی هم که ۴۴ روز قبل در همین محل زنجیر‌های مرد خشن سرش را شکافته و در یک قد‌می مرگ قرار گرفته‌بود، به محل حادثه آمد و از نزدیک شاهد به غلط کردن مرد شرور بود. 
وی در توضیح ماجرا گفت: «من کارمند اداره‌ای هستم و خانه‌ام در یکی از خیابان‌های غربی تهران است. هر روز از محل کارم سوار اتوبوس‌های تندرو می‌شوم و به خانه‌ام می‌روم. روز حادثه ۲۵ اسفندماه بود و ساعت ۷ بعد از ظهر سوار اتوبوس شدم. چند باری روز‌های قبل مرد شرور را همراه تعدادی از همدستانش دیده‌بودم که در ازدحام جمعیت وقتی مسافران سوار می‌شوند، اقدام به کیف‌قاپی و موبایل‌قاپی می‌کردند. آن روز هم وقتی سوار اتوبوس شدم، دوباره متهم را دیدم و پس از یکی دو ایستگاه از اتوبوس پیاده و دوباره سوار شد و خودش را به مسافران می‌چسباند تا اقدام به سرقت کند. من روز‌های قبل هم مسافران را هوشیار می‌کردم، اما آن روز، چون از آن‌ها دور بودم، با صدای بلند گفتم مواظب آن چند مرد باشند، چون آن‌ها قصد سرقت دارند. مرد خشن وقتی فهمید من دست او را رو کرده‌ام، زنجیر بزرگی با دانه‌های درشت آهنی از جیبش بیرون آورد و به سراغ من آمد. سارق خشن با زنجیر مرا به شدت کتک زد و آنقدر زنجیر به سرم و بدنم خورد که سرم از هفت نقطه شکافته‌شد و لباسم بریده و بدنم نیز زخمی شد. همه فقط نگاه می‌کردند و، چون همدستانش چاقو و دشنه همراه داشتند، از ترس به کمک من نیامدند. ضربات زنجیر او به سر و بدنم ادامه داشت و احساس کردم دارم بی‌هوش می‌شوم و با گریه و التماس از او خواستم مرا رها کند، اما فایده‌ای نداشت تا اینکه راننده متوجه شد و اتوبوس را متوقف کرد و پس از آن ضارب همراه همدستانش فرار کردند. پس از این، من خونین به بیمارستان بوعلی رفتم و سرم و بدنم بخیه زده‌شد.»
 
 تشکر از پلیس 
شاکی ادامه داد: «پس از اینکه متهم و همدستانش فرار کردند، فکر نمی‌کردم متهم خشن به این زودی شناسایی و دستگیر شود. چون همه می‌گفتند آن‌ها ناشناس بوده و از تهران خارج شده‌اند، اما پلیس خیلی زود وارد عمل شد و متهم را به دام انداخت. من قدردان زحمت‌های مأموران پلیس هستم و از آن‌ها به دلیل اینکه متهم را خیلی زود شناسایی و دستگیر کردند، تشکر می‌کنم.»
 
غلط کردم 
متهم مرد ۳۰ ساله‌ای است که پس از حادثه به یکی از شهر‌های غربی فرار کرد و در یکی از روستا‌ها مخفی شد، به امید اینکه دست پلیس به او نمی‌رسد و خودش می‌گوید فکر نمی‌کردم مأموران پلیس مرا به این زودی دستگیر کنند و به محل حادثه بازگردانند. وقتی در بین خبرنگاران و عکاسان قرار گرفت، گریه می‌کرد و با صدای بلند می‌گفت غلط کردم. 
 
بهمن سابقه داری؟ 
نه، من سابقه ندارم و اولین‌بار است که به اتهام ضرب و جرح دستگیر شده‌ام. 
 
اعتیاد داری؟ 
نه معتاد هم نیستم. 
 
چرا آن روز مرد میانسال را داخل اتوبوس با زنجیر کتک زدی؟ 
او به من فحاشی کرد و تهمت زد. من هم عصبانی شدم و او را کتک زدم. 
 
چه تهمتی زد؟ 
اول اینکه فحاشی کرد و مردی که کنارم بود، فکر کنم افغان بود، به من گفت آن مرد به تو فحاشی می‌کند و تهمت دزدی می‌زند. او به مسافران اتوبوس می‌گفت من سارق هستم و همین موضوع مرا عصبانی کرد. 
 
اما آن مرد قبلاً هم دیده‌بود که شما داخل اتوبوس با همدستانت سرقت می‌کنی؟ 
من اصلاً سارق نیستم و همدستی هم ندارم. اگر پرونده مرا بررسی کنند، می‌بینند من هیچ سابقه‌ای ندارم. 
 
اما مسافران همدست تو را دیده‌اند؟ 
نه اون همان مرد افغان بود که کنارم ایستاده‌بود و به من گفت شاکی به تو فحاشی کرده‌است. 
شما در تهران دوستی نداری؟ 
من اهل یکی از شهر‌های غربی کشور هستم و در تهران فقط یک دوست دارم که مسافرکشی می‌کند. آن روز هم او مرا با خودرویش تا ایستگاه اتوبوس رسانده‌بود. 
 
برای چه به تهران آمده بودی؟ 
شب عید بود و می‌خواستم برای زن و فرزندم آجیل بخرم و به شهرمان ببرم. یکی از دوستانم گفت آجیل در تهران ارزان‌تر از شهر ماست و من به تهران آمدم. 
متأهلی؟ 
بله، من یک فرزند خردسال دارم و اصلاً اهل خلاف نیستم و الان هم پشیمان هستم که چرا آن اتفاق افتاد. 
 
فکر می‌کنی غیر از یک شرور سابقه‌دار کس دیگری هم می‌تواند آن حادثه را رقم بزند؟ 
من آن روز خیلی عصبانی شدم و اصلاً نفهمیدم چه کار می‌کنم. الان هم با خودم می‌گویم‌ای کاش او هم مرا کتک می‌زد. 
 
درباره روز حادثه توضیح بده؟ 
آن روز سوار اتوبوس شدم تا به خیابان شهرستانی بروم و خرید کنم و بعد هم به شهرستان محل زندگی‌ام بروم. وقتی سوار شدم و این مرد به من تهمت زد، عصبانی شدم و او را کتک زدم. 
 
چه خریدی؟ 
بچه‌ام از من خواسته‌بود برای او از تهران آجیل و اسباب‌بازی بخرم، اما وقتی این اتفاق افتاد، خرید نکردم و به شهرمان رفتم. 
از ترس فرار کردی؟ 
بله، ترسیدم و به سرعت به شهرمان رفتم. البته من در روستایمان کشاورزی می‌کنم و به محل زندگی‌ام رفتم. 
 
بعد از اینکه فیلم کتک‌کاری شما پخش شد، فرار کردی درسته؟ 
نه، من پس از حادثه به شهرمان رفتم و در آنجا فیلم را دیدم و فهمیدم که پلیس در تعقیب من است. 
 
زنجیر را از کجا آورده بودی؟ 
زنجیر موتورم بودم که داخل جیبم گذاشته‌بودم. 
 
برای چه داخل جیبت بود؟ 
سکوت می‌کند. 
 
فکر می‌کردی به این زودی شناسایی و دستگیر شوی؟ 
نه فکر نمی‌کردم. چون سابقه نداشتم و اهل تهران هم نبودم، فکر می‌کردم شناسایی نشوم، اما پلیس خیلی زود مرا شناسایی و دستگیر کرد. 
 
حرف آخر؟ 
خیلی پشیمان هستم و‌ای کاش عصبانی نمی‌شدم و الان هم روبه‌روی همه می‌گویم غلط کردم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار